چکیده
یکی از چالشهایی که زمینه شکست بخش قابل توجهی از سیاستهای نوآوری در ایران را فراهم آورده است، عدم هماهنگیهای بینبخشی میان دستگاههای مختلف سیاستگذاری و تصمیمگیری در حوزه اقتصاد کشور است. در این چارچوب، بررسی تجارب کشورهای موفق در حوزه سیاست نوآوری و نحوه مدیریت این موضوع در این کشورها، میتواند در جلوگیری از عدم تکرار شکستها در سیاستگذاریهای آتی کشور حایز اهمیت باشد. بیشک یکی از کشورهایی که فهم مدل سیاست یا تصمیمگیری آن درس آموختههای بسیاری را برای سیاستگذاری در کشور ما به ویژه در موضوع هماهنگیهای بین بخشی خواهد داشت، آلمان است. زیرا اولاً، درآمد سرانه بیش از ۴۰ هزار دلاری این کشور را برخلاف برخی کشورهای پیشرو، نمیتوان به راحتی به متغیرهای بیرونی و رانتهای طبیعی(انرژی یا نیروی کار ارزان) نسبت داد و مسئله اصلی را باید در مدل سیاستگذاری مناسب این کشور جستجو نمود. ثانیاً، به جهت نداشتن این رانتها، دانش یک منبع راهبردی و سیاست نوآوری یک سیاست راهبردی برای این کشور محسوب شود و این کشور مصداق خوبی از تحقق اقتصاد دانشبنیان است. ثالثا، با توجه به الگوی فدرالی حاکم بر نظام سیاسی این کشور که در آن علاوه بر هماهنگی بینبخشی چالش هماهنگی بینمنطقهای هم ظهور مییابد، به نظر میرسد چالش هماهنگی بینبخشی در موضوع سیاست نوآوری پیچیدهتر از کشور ما خواهد بود. این در حالی است که توفیق کشور آلمان در حوزه نوآوری به ویژه در ذیل فناوریهای نوین مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم، نشانگر موفقیت نسبی این کشور در حل مسئله هماهنگی بینبخشی است و بنابراین مطالعه آن میتواند موردکاوی مناسبی برای سیاستگذاریهای آتی کشور ما باشد.
فایلها
پوستر
