
خلاصه سیاستی پیشرو به مثابه طرح اقدامی (Action plan) عملیاتی است برای بهبود و رفع ضعفهای نظام پیشنهادی برای رتبهبندی موسسات آموزشی و پژوهشی. از اینرو این خلاصه سیاستی به فلسفه نظامات ارزیابی و فلسفه رتبهبندی نمیپردازد و مطلوبیت نظامات رتبهبندی پژوهشی و آموزشی را پیشفرض میگیرد، موضوعی که در جای خود نیازمند تحلیل نقادانه با توجه به بافتار علمی ایران است.
نظام رتبهبندی پیشنهادی مزیتهایی نسبت به تلاشهای پیشین دارد که عبارتنداز:
۱) توجه قابل توجه به کیفیت آموزش
۲) توجه به رتبهبندی موضوعی
۳) توجه به شاخصهای سرانه
۴) توجه به شاخصهای مبیّن فساد و تقلب علمی از جمله تعداد مقالات باز پس گرفته شده (Retracted articles).
با این وجود، مبتنی بر تجارب عملی و مباحث نظری روز دنیا و نیز با توجه به تجربه کشور از نظامات رتبهبندی و ارزیابی طی دهه اخیر، طرحریزی متفاوتی به شرح زیر پیشنهاد میشود:
۱) تنوعبخشی به رتبهبندی موسسات برحسب ماموریتهای آنها، به همراه حذف شاخصهای نامرتبط با ماموریت هر دسته:
بدین وسیله از همشکل نمودن دانشگاهها خودداری میشود و دانشگاهها با توجه به توانمندیهای خود و نیازهای ملی و منطقهای، اجازه مییابند مسیرهای متفاوتی در پیش بگیرند. دستهبندی پیشنهادی عبارت است از:
۱) دانشگاههای متمرکز بر تحقیقات پایه
۲) دانشگاههای متمرکز بر ارتباط با صنعت و حل مشکلات آن
۳) دانشگاههای متمرکز بر مسائل جامعه
۴) دانشگاههای پژوهشی بینالمللی در لبه دانش
۶) دانشگاههای فنی حرفهای
۷) مراکز آموزشی؛ …
۲) پیادهسازی مرحلهبندی شده براساس دسترسپذیری دادهها و تحلیل هزینه-منفعت:
طرح کنونی جامع، ایدهآل گرایانه و بدون توجه به دسترسپذیری دادهها، تحلیل هزینه-منفعت یا زمانبندی گردآوری آنها تهیه شده است. لازم است زمانبندی فاز اول (شاخصهای محدود، در دسترس و بالفعل)، فاز دوم (شاخصهای نیازمند استانداردسازی و کیفیتسازی اما تحت هزینه و زمان معقول) و فاز سوم (شاخصهای ایدهآلگرایانه با هزینه و زمان گردآوری بیشتر) و شاخصهای مربوطه، منبع داده و هزینه و الزامات گردآوری و تحلیل داده مشخص شوند.
۳) استفاده از پیمایش در سنجش شاخصهای کیفی آموزش:
در طرح کنونی شاخصهای انتزاعی سنجش کیفیت داریم اما از پیمایش بهره برده نشده است. پیمایش نظرات دانشجویان، اساتید، پژوهشگران، کارکنان، کارفرمایان و ذینفعان مختلف موسسات آموزشی و پژوهشی برای سنجش شاخصهای کیفی و انتزاعی همانند ابعاد مختلف کیفیت آموزش و مهارتآموزی، اشتغال دانشآموختگان، اثربخشی اجتماعی-اقتصادی و رضایت تحصیلی مهم است؛ این امر هزینههای ستادی را کاهش میدهد.
۴) رفع تبعیض میان رشتهها با استفاده از ضرایب تعدیل (نرمالسازی):
برای لحاظ نمودن تفاوتهای قابلتوجه میان رشتهها از لحاظ نرخ انتشار مقالات، نرخ استنادات و میزان کمکهای مالی و پژوهانه، تعریف ضرایب تقریبی جهت نرمالسازی رشتهها پیشنهاد میشود (مثلا ۷۳ مقاله در رشته مهندسی مواد به ازای هر یک مقاله در منطق).
۵) تدقیق شاخصهای کیفیت پژوهش با عبور از چارکبندی مجلات (Q1):
دیرزمانی صِرف شمارش تعداد مقالات را شاهد بودیم. سپس هدفگذاری شاخص ضریب تاثیر مجلات (IF) و بعد چارکبندی مجلات (Q1 تا Q4) را شاهد بودهایم که البته امروزه ایرادات اساسی این شاخصها شناخته شدهاند. پیشنهاد میشود در شمارش مقالات، تفاوتهای رشتهای محاسبه شود. در بُعد کیفیت، تعداد مقالات در مجلات ۱% برتر، ۱۰% برتر، ۲۵% برتر و ۵۰% برتر اسکوپوس جایگزین چارکبندی شوند. همچنین به دلایلی چند از منظر ملی و روندهای جهانی، به نظر میآید مبنا قرار دادن پایگاه اسکوپوس (بجای ISI) ارجحیت دارد. در مجموع نحوه محاسبه- برای مثال برای تعداد مقالات ۱% برتر- چنین خواهد بود.
تعداد مقالات ۱% برتر دانشگاه الف = (تعداد مقالات در مجلات ۱% برتر ریاضی × ضریب رشته ریاضی) + (تعداد مقالات در مجلات ۱% برتر مهندسی مواد × ضریب رشته مهندسی مواد) + ….
۶) نیاز به تغییرات موردی شاخصها، اوزان یا نحوه محاسبه آنها، و نیز لزوم تمرکز بر شاخصهای سرانه:
تا حد ممکن از استفاده از شاخصهای غیرسرانه پرهیز کنیم و بر شاخصهای سرانه متمرکز باشیم چرا که عادلانهتر است و دانشگاهها به صرف اندازه برتری نمییابند. البته روندهای رتبهبندیهای بینالمللی و مانیفستهای رتبهبندی نیز موید آن است. تغییرات موردی دیگری نیز لازم است اعمال شود.
۷) جهتگیریهای بلندمدت:
با استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی میتوان تحلیل حساسیت بر روی اوزان شاخصها، سبد زیرشاخصها و جزئیات نحوه محاسبه آنها انجام داد تا روششناسی رتبهبندی به پایداری آماری بالاتری برسد و موسسات در قبال بهبود عملکردشان بازخورد متناسبتر و یکنواختتری از منظر بهبود جایگاه دریافت کنند. همچنین حرکت به سمت سامانهای آنلاین، تعاملی و کاربرپسند بجای رویکرد کلاسیک انتشار فهرستی سالانه از دانشگاهها بدون دسترسی به دادههای خام و بدون امکان گرفتن خروجیهای سفارشی و تعاملی توصیه میگردد.
تحلیلگر: نجم الدین یزدی
ناظر کیفی: دکتر علی ملکی