داستان برنامه همکاری ۲۵ ساله با چین چیست؟ (متن کامل شامل تمامی قسمت ها)
نویسنده : محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
متن «ویرایش نهایی برنامه همکاریهای جامع (۲۵ ساله) ایران و چین» در ۱۸ صفحه و از طرف دبیرخانه سازوکار عالی مشارکت جامع راهبردی ایران و چین در خرداد ۱۳۹۹ تهیه شده و اکنون در دسترس است و به دلیل نبودن متن مورد تأیید دیگر، با همین متن شروع میکنم.
متن شامل این قسمتهاست:
مقدمه
بند اول: چشمانداز بند دوم: مأموریت بند سوم: اهداف اساسی (ضمیمه ۱) بند چهارم: زمینههای همکاری (ضمیمه ۲) بندپنجم: اقدامات اجرایی (ضمیمه ۳) بند ششم: نظارت و اجرا بند هفتم: همکاری در کشور ثالث بند هشتم: نفی فشارهای خارجی بند نهم: مفاد نهایی ضمیمه شماره (۱): اهداف اساسی ضمیمه شماره (۲): عناوین اصلی برای برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله ضمیمه شماره (۳): اقدامات اجرایی
بندهای اول تا نهم ۴ صفحه و سه ضمیمه آن نیز ۱۳ صفحه است.
خلاصه متن
یک. مقدمه تا پایان بند نهم، بهواقع کلیاتی است که هر دو کشوری – بسته به ظرفیتها، منابع و توانمندیهایشان – میتوانند در روابط با یکدیگر مد نظر داشته باشند. طبیعی است که چون ایران دارای منابع نفت، گاز و سایر انرژیها، برخی مواد معدنی خام، و مزیتهایی برای حمل و نقل جادهای، ریلی، دریایی و هوایی است، عمده بندهای این چند صفحه درباره همکاری در این عرصههاست. مقولات نظامی-امنیتی و دفاعی هم در کنار موارد فوق ذکر شده و دو کشور در این متن بر گسترش همکاریها در همه این زمینهها تأکید میکنند. همکاریهای علمی، فناورانه، گردشگری و ارتباطات هم که در دنیای جدید بخشی از هر نوع تفاهمنامه یا توافق اقتصادی جامع است. دو کشور تأکید میکنند که همکاریهایشان برد-برد، راهبردی و بلندمدت است و در زمینههای دوجانبه، منطقهای و بینالمللی خواهد بود.
دو. ضمیمهها مباحث مشخصتری را شامل میشوند. منظورم از مشخصتر این است که:
زمینههای همکاری در بخش اهداف ذکر شده و برای مثال بر توسعه همکاری در نفت، پتروشیمی، کشاورزی، شبکههای هوشمند، صنایع آب و برق، محیطزیست، صنایع هوایی، گردشگری و … تأکید شده است. البته هر نوع زمینه همکاری که دنبالش باشید به نوعی در این ضمائم پیدا میشود.
سه. عناوین اصلی برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله در ضمیمه شماره (۲) آمده است و عبارتند از:
حوزه نفت و انرژی
مشارکت فعال در پروژه بزرگ چین با عنوان کمربند-جاده (OBOR) با تأکید بر کریدورهای منطقهای، شبکه ریلی، و همکاری ایران و چین در کشورهای ثالث متأثر از کمربند-جاده
توسعه سواحل مکران
همکاری در زمینه فناوری و ارتباطات راه دور
همکاریهای مالی، اقتصادی و تجاری
همکاریهای نظامی، دفاعی و امنیتی دوجانبه
همکاری سیاسی
چهار. دو کشور در این برنامه، ذیل اقدامات اجرایی، برخی فعالیتها و اقداماتی را برشمردهاند که باید انجام شود تا اهداف مندرج در ضمیمه (۱) و همکاریهای مندرج در ضمیمه (۲) محقق شوند. این اقدامات اجرایی گاه خیلی کلی نظیر «گسترش همکاریهای مالی، بانکی و بیمهای در چارچوب اصلو بازار و قوانین دو کشور» است و گاه خیلی ریز میشود و به مقولهای نظیر «همکاری درباره تولید برق و کود از زبالههای شهری»، «گشایش شعبات نمایندگی بانکهای ایرانی در مناطق ویژه اقتصادی چین»، «سرمایهگذاری مشترک در ساخت شهرهای هوشمند»، «تأمین مواد با کربن کم برای ایران»، «دانش فنی ارقام برنج هیبرید» یا «همکاری پیرامون راههای مقابله و تثبیت گرد و غبار در ایران» میپردازد.
پنج. به نظرم حساسترین جملات در این ضمائم عبارتند از:
چین به عنوان واردکننده ثابت نفت خام ایران خواهد بود و امیدوار است که ایران به نگرانیهای چین درباره بازگشت سرمایهگذاری در بخش نفت ایران توجه نماید. (ضمیمه ۱)
طرف چینی نیز متقابلاً به استفاده بهینه از منابع مالی بهدست آمده از فروش نفت به چین توجه نماید. (ضمیمه ۱)
تلاش مشترک برای ایجاد مکانیزم واردات پایدار نفت خام از ایران. (ضمیمه ۲)
ارتقای جایگاه ایران در ابتکار کمربند-جاده چین (ضمیمه ۱)
گفتوگو درباره آغاز احداث کریدور خط آهن زیارتی پاکستان-ایران-عراق-سوریه (ضمیمه ۲)
همکاری در ایجاد مراکز صنعتیمحور/ خدماتیمحور /فناوریمحور در بنادر و جزایر منتخب با هدف تولید و صادرات خدمات و کالاهای مشترک به کشورهای منطقه (ضمیمه ۱)
توسعه جزایر منتخب با هدف ایجاد مراکز منطقهای صنایع غذایی، دریایی، پتروشیمی و گردشگری (ضمیمه ۳)
خلاصه پیشنویس منتشرشده سند همکاری ایران و چین برای اینکه بدانیم کلاً این سند چیست خوب است و در قسمت بعدی (انتشار ۲۵ یا ۲۶ تیرماه) تحلیلم درباره آنرا مینویسم.
قسمت دوم:
✅ خلاصه تنها متن منتشرشده از برنامه همکاری ۲۵ ساله با چین را ارائه کردم (اینجا (https://t.me/fazeli_mohammad/1971)). این برنامه با دو عدم قطعیت مواجه است: یک. هنوز برنامه و محتوای سند قطعی نشده است؛ و دو. برنامه ۲۵ ساله است و با عدم قطعیتهایی در طول زمان مواجه است. ما میتوانیم درباره سناریوهای مختلف در آینده سخن بگوییم. سناریوی خوشبینانه موضوع این یادداشت است، اما پیش از آن باید مسأله را هم مشخص کنیم، یعنی این برنامه قرار است چه مسائلی را حل کند.
مسأله چیست؟
✅ من فکر میکنم مسأله ایران ما بالاخص در یک دهه گذشته و در چشمانداز پیش رو، بهطور عمده چند محور زیر است:
🔹یک. فروش نفت به حد بسیار پایینی رسیده که برای کشوری با وابستگی عظیم به این منبع، رنجآور است.
🔹دو. تحریمها ارتباطات بانکی را هدف گرفتهاند، نقل و انتقال پول به حد بسیار دشوار، گاه ناممکن و بسیار پرهزینه رسیده است.
🔹سه. سرمایهگذاری خارجی در ایران صورت نمیگیرد، انتقال فناوری بسیار اندک و دشوار است، همکاریهای فناورانه به حداقل رسیده و چشمانداز توسعه فناوری از مسیر تعامل با جهان تیره است.
🔹چهار. صادرات بقیه منابع (غیر از نفت) و محصولات ساختهشده به دلیل تحریمهای بانکی، با مشکل نقل و انتقال پول مواجه است.
🔹پنج. ایران علیرغم قرار داشتن در نقطهای بسیار راهبردی و به نوعی پل گذار مسیرهای دریایی، زمینی و هوایی از شرق به غرب جهان، به دلیل تحریمها از کلیه مسیرهای اصلی عبور هوایی، زمینی، دریایی، ریلی و حتی خطوط عبور انرژی (برق، گاز) حذف شده است.
🔹شش. فضای ناامنی سرمایهگذاری، فساد و سیاستهای اقتصادی مسبب تورم و بیارزش شدن پول ملی، حجم عظیم فرار سرمایه از کشور را باعث شده است.
🔹هفت. تحت تأثیر شرایط فوق، نرخ تشکیل سرمایه در کشور پایین و در طول یک دهه گذشته منفی بوده، در نتیجه ظرفیتهای تولید ملی، اشتغال و افزایش کیفیت زندگی پایدار کاهش یافته است. این فرایند در نهایت به بیکاری بیشتر، تشدید آسیبهای اجتماعی و در افق پدیدار شدن بحرانهای اجتماعی، بیثباتی و ناامنی میشود.
✅ مسائل دیگری هم هست که به نوعی تحت تأثیر همین مسائل هستند یا برای نشان دادن اهمیت وضعیتی که در آن قرار داریم، همین هفت مورد کفایت میکند.
سناریوی اول: خوشبینانه
✅ خطوط کلی این سناریو میتواند این گونه ترسیم شود:
🔹 یک. نفت به چین فروخته میشود و منابع حاصل از آن نزد بانکهای چینی سرمایهگذاری شده و به اضافه سرمایه چینی، در غالب اجرای پروژههای توسعه صنعتی در ایران سرمایهگذاری میشود. (هدف: بیاثر کردن تحریمهای بانکی و نفتی، افزایش سرمایهگذاری، تولید رونق اقتصادی)
🔹 دو. بقیه قدرتها بالاخص آمریکا با مشاهده خروج ایران از انزوای اقتصادی، شروع رونق و ایجاد اتحاد استراتژیک میان تهران و پکن، به اشتباه راهبردی خود در تحریم ایران و محدود کردن ایران به انتخاب تنها گزینه موجود، چین، پی برده و تلاش برای باز کردن گره تحریمها و راه دادن مجدد ایران به عرصه تعاملات جهانی شروع میشود. (حل کردن کمی ریشهای مشکل تحریمها)
🔹سه. چینیها نقش مهمتری به ایران در ابتکار «جاده-کمربند» (OBOR) میدهند و توسعه کریدورهای ترانزیتی شمال-جنوب و شرق-غرب ایران در عرصههای دریایی، زمینی و ریلی شروع میشود. پیوندهای صنعت هوایی دو کشور نیز استفاده دیگری از مزیتهای جغرافیای ایران است.
🔹چهار. جذب سرمایه چین، این کشور را به امنیت ایران حساستر میسازد. چین همچنین به نیروی ادغامکننده ایران در مناسبات بینالمللی کمتنشتر تبدیل میشود.
🔹پنج. تولید مشترک محصولات با چین، تجربه، تکنیکها، نفوذ و سایر نیروهای تجاری چین را تا اندازهای در خدمت توسعه تجارت ایران و سایر کشورها قرار میدهد.
🔹شش. چین فاقد انگارههای سلطهجویانه غربی، گفتمان حقوق بشری و ظرفیت سیطره ژئوپلتیک بر ایران است، و از اینرو مخاطرات رابطه با قدرتی نظیر آمریکا در توسعه رابطه با چین نهفته نیست.
🔹هفت. توسعه اقتصادی از مسیر تعامل با چین، بحران ناشی از نرخ پایین سرمایهگذاری، اشتغال پایین و تبدیل آن به بحران اجتماعی و بیثباتی سیاسی را درمان میکند.
🔹هشت. فقدان اشتراکات فرهنگی، دینی و دانش زبانی ایرانیان از زبان چینی، سیطره فرهنگی چین بر جامعه ایرانی را نیز نامحتمل میسازد.
✅ اینها در حد یک یادداشت مختصر، ابعاد نگاه خوشبینانه به برنامه همکاری با چین هستند. سناریوهای بینابینی و بدبینانه را نیز در دو نوشتار بعدی توضیح میدهم.
قسمت سوم:
این یادداشت اختصاص دارد به خلاصه آنچه که میتواند سناریوی بدبینانه تلقی شود.
سناریوی بدببینانه – به مانند سناریوی خوشبینانه، از نگاه سیاستگذاری که از طرف ایران مایل به امضای این برنامه باشد و برای حل مسائل به آن نظر دارد – میتواند شامل بندهای زیر باشد:
ابعاد اقتصادی
یک. چین به دلیل فاش شدن برنامه و خسارتی که به روابط تجاریاش با کشورهای حوزه خلیج فارس، آمریکا یا روسیه وارد میکند، اصلاً زیر بار امضای برنامه نرود. بقیه موارد به شرط امضای برنامه توسط چین قابل بررسی است.
دو. انتقال نفت به چین و انباشت منابع مالی ایران در بانکهای چینی از روز اول اجرای برنامه آغاز میشود اما بازگشت سرمایهها در قالب طرحها و اقدامات چین، زمانبر است. هر نوع تعلل چین، سبب عدم توازن در منافع برنامه برای دوطرف میشود.
سه. انتقال نفت به چین آغاز میشود و معادل آن منابع مالی در بانکهای چینی به نام ایران ذخیره میشود، اما طرف چینی در اجرای تفاهمنامه – به دلایل مختلف از جمله تحریمهای احتمالی علیه شرکتهای چینی – تعلل میکند. طرف چینی همچنین از افزودن سرمایه چینی به منابع مالی ناشی از فروش نفت ایران خودداری کرده یا به نسبت مناسب این کار را انجام نمیدهد.
چهار. شرکتهای چینی فعالیت در ایران را شروع میکنند اما به همان دلیل که دفعات قبلی پروژههای ایرانی رها کردند (تحریمهای آمریکا) باز هم طرحها نیمهکاره رها میشوند.
پنج. کشورهای ثالث (بالاخص کشورهای میزبان ابتکار کمربند-جاده) از پذیرش همکاری مشترک ایران و چین در خاک خودشان به دلیل بیم از تحریمهای آمریکا امتناع میکنند.
شش. شرکتهای چینی در پروژههای ساخت بزرگراه، سد،نیروگاه، ریل و … وارد میشوند که همگی (جز در بخشهایی اندک) دارای فناوری پایین (Low-tech)محسوب میشوند و عملاً ارتقای فناوری برای ایران صورت نمیگیرد و فقط بخشی از منابع مالی حاصل از فروش نفت ایران، در قالب پروژههای فناوری پایین به کشور برمیگردد.
تاریخ انتشار اولیه: ۲۳تیر ۱۳۹۹
تاریخ رصد: ۳۱ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه بگذارید