تاملی بر روابط ایران و چین
نویسنده : مصطفی گوهریفر پژوهشگر تجارت بینالملل و مدرس دانشگاه
۱- آنچه مجددا شاهد آن هستیم، تقلیل یک موضوع راهبردی از سطح حاکمیتی به سطح عمومی است. کشاندن چنین موضوعی به فضای عمومی و رسانهای باعث خواهد شد تا علاوه بر اینکه اختلالاتی در فرآیند اجرای این توافق ایجاد شود، زمان و انرژی زیادی صرف تنویر افکار عمومی درخصوص این موضوع شود که در شرایط فعلی ضرورت چندانی ندارد. بهطور قطع «شفافیت» و «اطلاعرسانی به مردم» از مهمترین وظایف سیاستگذار است اما اینکه «چه میزان» اطلاعات و در «چه زمانی» منتشر شود، باید براساس اولویت منافع ملی، تعیین شود. اصولا در فضای روابط بینالملل، محتوای توافق میان دو کشور، قبل از امضا شدن منتشر نمیشود.
۲- واکنشهای متعدد اشخاص و رسانههای معاند و مخالف و تلاش برای تبدیل این مساله به یک جنگ رسانهای و یک نارضایتی اجتماعی، امری تکراری، اما قابل توجه است. تنها با داشتن استراتژی مشخص رسانهای میتوان در برابر چنین هجمهای بهصورت هوشمندانه عمل کرد، نه با حرکات احساسی، آن هم بهصورت جزیرهای و غیرمنسجم. تمرکز بر رفع تشکیک ایجادشده توسط این رسانهها به تنهایی کافی نیست و در چنین شرایطی رسانههای داخلی باید با هماهنگی کامل دستگاههای متولی، اطلاعات لازم را منتشر کنند. فراهم کردن زمینه مباحثه متخصصان و کارشناسان موافق و مخالف این توافق نیز، کمککننده خواهد بود.
۳- از بارزترین نکات مغفولمانده و بازتابنیافته در مورد این توافق، نگاه «بلندمدت»، «آیندهنگر» و «راهبردی» در سیاست خارجی کشور است. فتح باب تدوین برنامههای بلندمدت روابط با کشورهای مختلف بهویژه همسایگان و شرکای راهبردی، از ضرورتهایی است که بهطور قطع در آینده منشأ فواید بسیار در حوزه دیپلماسی خواهد بود. تمرکز صرف بر تحولات گذشته روابط و نگاه کوتاه مدت، از مهمترین آفتهای روابط خارجی در گذشته بوده که در این توافق مرتفع شده است.
تاریخ انتشار اولیه: ۳۱ تیر ۱۳۹۹
تاریخ رصد: ۲ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه بگذارید